English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6357 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
system generation U ایجاد سیستم
system generation U تولید سیستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
generation U تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
generation U ایجاد
generation U چاپ کردن عکس
generation U زایش
generation U تولید نیرو
generation U تولید
generation U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
first generation U اولین سری
first generation U اولیه
first generation U سری اول
third generation U نسل سوم
generation U تولید کردن
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generation U مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
generation U جدیدترین نوع فناوری
generation U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generation U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation U زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation U کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation U ساخت
generation U افرینش گسترش
from generation to generation U نسلا" بعد نسل
fifth generation U نسلپنجمکامپیوتر - نسلهوشمصنوعی
generation U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
generation U نسل
second generation computers U کامپیوترهای نسل دوم
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
succeeding generation U نسل بعدی
generation of oscillations U تولید نوسان
spontaneous generation U خلق الساعه
spontaneous generation U پیدایش خودبخود
spontaneous generation U بطیب خاطر
spontaneous generation U بی اختیار
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation gap U شکاف نسلها
third generation computers U کامپیوترهای نسل سوم
they muliplied by generation U با زاد و ولدزیاد شدند
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computers U کامپیوترهای نسل اول
report generation U گهارش زایی
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
report generation U تولید گزارش
fifth generation computers U کامپیوترهای نسل پنجم
generation of current U تولید جریان
the rising generation U دوره جوانان اینده
gas generation U تولید گاز
high tension generation U تولید فشار قوی
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
fourth generation computers U زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
fourth generation computer U کامپیوتر نسل چهارم
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
generation data set U مجموعه دادههای تولیدی
magnetic field generation U تولید میدان مغناطیسی
impluse voltage generation U تولید فشار ضربهای
diesel driven generation set U دستگاه محرکه دیزلی
grid bias voltage generation U تولید ولتاژ بایاس شبکه
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of U the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system U سامانه
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
i.f.f. system U دستگاه تشخیص
value system U نظام ارزشها
c.g.s. system U دستگاه سگث
p system U سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system U نظم منظومه
system U مجموعه سازمان
system U منظومه
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U سیستم
system U سلسله
system U همست
system U همستاد روش
system U روش اصول
system U سلسله رشته
system U نظام
system U دستگاه
system U جهاز
system U سازمان
system U تشکیلات
system U نظام سیستم
system U طریقه
system U رشته دستگاه
system U طرز روش
system U طرز اسلوب
system U سازگان
system U هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system U ترتیب
system U نظم ترتیب
system U اصول وجود
system U قاعده رویه
system U اسلوب
system of forces U دستگاه نیروها
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system U سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
System Monitor U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
interphone system U سیستم تلفنی
system mangement U مدیریت سیستم
interactive system U سیستم فعل و انفعالی
system of units U دستگاه یکانها
vantilating system U سیستم تهویه
information system U سیستم اطلاعات
system of ventilation U سیستم تهویه
information system U سیستم اطلاعاتی
system overhead U بالاسری سیتم
system of units U دستگاه واحدها
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
system overhead U مازاد سیستم
integrate system U سیستم مجتمع
irrigation system U شبکه ابیاری
isolated system U سیستم منزوی
lymphatic system U دستگاه لنفاوی
system generator U مولد سیستم
magnet system U سیستم اهنربایی
magnetic system U سیستم مغناطیسی
system follow up U ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system of units U سلسه احاد
system flowchart U نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system floder U مخزن سیستم
management system U سیستم مدیریت
management system U سیستم اداره
system file U فایل سیستم
system implementation U پیاده سازی سیستم
system indicator U طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
system log U گزارش روزانه عملیات سیستم
system log U شرح ماوقع سیستم
system loader U بارکننده سیستم
system library U کتابخانه سیستم
limbic system U دستگاه کناری
london system U سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system interrupt U وقفه سیستم
system international U سیستم بین المللی
system installation U نصب سیستم
market system U نظام بازار
system planning U طرح ریزی سیستم
text system U سیستم متن
system's design U طرح سیستم
system's design U ساختمان سیستم
heliocentric system U دستگاه خورشید مرکزی
system unit U محفظه سیستم
system time U ساعت سیستم
hexagonal system U دستگاه شش گوشهای
system time U زمان سیستم
system testing U ازمایش سیستم
system test U ازمون سیستم
system study U مطالعه سیستم
system's design U مدل سیستم طرزساخت سیستم
tandem system U سیستم دو پشته
giorgi system U دستگاه جورجی
tetragonal system U دستگاه چهار گوشهای
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system U سیستم تلفن
tectopulvinar system U دستگاه بامی- پروانهای
freshwater system U سیستم لوله کشی اب شیرین
tax system U نظام مالیاتی
target system U سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system U سیستم هدفها
geniculostriate system U دستگاه مخطط زانویی
geocentric system U دستگاه زمین مرکزی
system standard U استانداردسیستم
system standard U معیار سیستم
system software U نرم افزار سیستم
system programmer U برنامه نویس سیستم
ignition system U سیستم احتراق موتور
illuminating system U سیستم روشنایی
incentive system U نظام تشویقی
indeterminate system U سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system U آن قابل پیش بینی نیست
system program U برنامه سیستم
induction system U سیستم مکش
system programming U برنامه نویسی سیستم
hydraulic system U سیستم هیدرولیک
system security U حفافت سیستم
system resource U وسیله سیستم
system resource U منبع سیستم
system resolution U تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset U راه اندازی مجدد سیستم
system prompt U اعلان سیستم
system programs U برنامههای سیستم
household system U نظام خانوادگی
household system U نظام تولیدخانوادگی
system priorities U تقدم های سیستم
maroczy system U سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
open system U سیستم باز
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
swiss system U نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
planetary system U سیستم خورشیدی
planetary system U شمسی
planning system U نظام برنامه ریزی
point system U شرط بندی براساس امتیاز
swiss system U سیستم سویس
polyphase system U دستگاه چندفاز
supervisory system U سیستم نافر
power system U شبکه نیرو
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system U دستگاه یکانهای عملی
Recent search history Forum search
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1تحت نظارت سازمان اتوبوسرانی رشت و حومه
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1generation x ,y ,z
1Immune system remembers pathogen on subsequent exposure
0who designed a distributed p۲p system able to break the logjam of bits waiting to transmit movies and TV on demand
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com